درباره وبلاگ


خدا یا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم،و ان گونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم ________ _______ ______ _____ ____ بی انتهــــــــــــــــــــــــــــــــاتــریــــن
بــــی انـتــهــاتــریــن
عــبــرتـــــــــــــــ

در زمانهای قدیم ، در سرزمینی دوردست پادشاهی سلطنت می کرد که هم پادشاه دنیوی بود و هم در کارهای معنوی سر آمد دیگران بود . به گونه ای که به اعتقاد همگان نیکبختی در هر دو سرای را دارا بود .

روزی از روزها این پادشاه تصمیم گرفت که برای شکار به خارج از شهر برود تا هم استراحتی بکند و هم به شکار بپردازد. برای همین به درباریان خود اعلام کرد تا آنها لوازم شکار را آماده کنند . صبح زود نیز به همراه خادمان و ملازمان خویش عازم شکار شد .



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 43 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب